كيهان
«كابوهاي وحشي!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد:
حادثه تروريستي مسجد جامع شهرستان زاهدان كه پنج شنبه شب گذشته رخ داد و حمله ناجوانمردانه و بزدلانه به مردم بيگناه و بي سلاح، قبل از هر چيز نشانه عجز و ناتواني آمريكا و متحدانش و خشم مشترك آنها از مردم و نظام جمهوري اسلامي است كه بخصوص در هفده، هجده ماه گذشته هر چه نقشه كشيدند نقش بر آب شد و در تمامي بزنگاه ها علي رغم به صحنه آوردن همه پتانسيل خود و به كار بستن انواع دسيسه ها و لطايف الحيل ناكام مانده بودند.
بعد از اين حادثه خونين كه منجر به شهادت 27 تن و مجروح شدن بيش از 300 نفر از هموطنانمان شد گروهك تروريستي موسوم به جندالله - جندالشيطان- مسئوليت اين حمله تروريستي را پذيرفت اما درباره علت اين اقدام و پشت پرده آن گفتني هايي هست كه با واكاوي و رصد اتفاقات گذشته در ماه هاي پيش بهتر قابل درك خواهد بود.
1- گروهك تروريستي جندالشيطان از سال 82 جنايات متعددي را در كارنامه خود به ثبت رسانده است و بارها با اقدامات تروريستي و سبعانه مردم بي گناه و برخي از مسئولان نظام را به شهادت رسانده است اما اسفند ماه سال گذشته سركرده اين گروهك تروريستي - عبدالمالك ريگي- توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) در آسمان ايران شكار شد و اين مسئله ضربه سهمگيني براي تروريست ها بود.
عبدالمالك ريگي در اسفند ماه سال 88 طي اعترافاتي حاميان اصلي و پشت پرده «تروريسم» را فاش نمود.
اگر خاطرتان باشد، ريگي در بخشي از اعترافات خود با اشاره به ملاقاتش با مقامات آمريكايي در دوبي خاطرنشان مي كند كه يكي از عوامل بلندپايه سيا -CIA- به وي گفته است حمله نظامي به ايران مشكل است و سيا روي عمليات تروريستي گروهك ريگي حساب باز كرده اند و آماده اند هر نوع كمكي به آنها بكنند!
سركرده گروهك تروريستي جندالشيطان علاوه بر اعتراف به اين كه سيا حامي مالي اين گروهك تروريستي بوده اضافه مي كند كه سيا آموزش هاي نظامي و امنيتي از جمله آموزش شنود تلفني، رايانه و روش هاي چگونگي به كارگيري ابزار و فن آوري لازم در سطوح وسيع را به گروهك جندالله تعليم مي داده است.
از سوي ديگر؛ پس از اعدام عبدالمالك ريگي در ماه گذشته كه 79 اقدام جنايتكارانه او احراز گشت يك آرامش تاريخي در منطقه شرق كشور ايجاد شد و موجي از خرسندي و شادي در ميان مردم سيستان و بلوچستان بوجود آمد.
مردم سالاري
«احزاب و لزوم پذيرش دعوت به مناظره»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن ميخوانيد:
«حيرت آور» و«باور نکردني» از جمله توصيفاتي است که مي توان براي وضعيت امروز احزاب سياسي فعال در عرصه حيات سياسي، اجتماعي و فرهنگي کشورمان به کار برد.حيرت آور از آن جهت که گروه هاي داعيه دار احقاق حقوق سياسي مردم و تامين کنندگان و تضمين کنندگان مشارکت و حضور عيني مردم به عنوان مهمترين و بزرگترين پشتوانه ايجاد، حفظ و نگهداري پايگاه مردمي انقلا ب اسلا مي ايران و حکومت بر خاسته از آن يعني جمهوري اسلا مي ايران با جايگاه برجسته در اصلي ترين و مهمترين سند هويتي نظام يعني قانون اساسي جمهوري اسلا مي ايران از سوي بالا ترين مقام اجرايي کشور يعني رئيس جمهور که وفق اصل 113 قانون اساسي مسووليت اجراي قانون اساسي به او سپرده شده است مورد انکار قرار مي گيرند و وجودشان به تعبيري زائد اعلا م مي شود!!
به نظر نگارنده که بيشتر اگر صبغه اي دارد صبغه فرهنگي است تا سياسي اين رويداد و اين اظهار نظر و اعلا م ديدگاه از سوي رئيس جمهور محترم را اگر نگويم مهمترين رويداد تاريخ انقلا ب است به جرات مي توانم بگويم مهمترين رويداد انتخاب دهم رياست جمهوري است.
چنانچه عمل و اعمال حزبي مورد نقد و شکايت و تدقيق قرار گيرند و اين بررسي ها با نقاط و قوتي همراه باشند نه تنها مشکلي نيست، بلکه زمينه رشد و ارتقاي آنها را فراهم ميآورد اما اين که ذات پديده حزبي در يک نظام مبتني بر سيستم پارلماني و متکي به آراي مردم نه تنها مورد هجوم که مورد انکار قرار گيرند آن هم نه در محافل غيرمسوول و در بين محفل نشينان حرفه اي، که توسط بالا ترين مقام مسوول اجرايي کشور که صرف نظر از افرادي که در اين مقام قرار مي گيرند، ذات اين مقام يکي از بزرگترين، والا ترين و محوري ترين آرمان هاي يک ملت شجاع، با فرهنگ و با تمدن و دستآوردي غرورآفرين و تاريخ ساز است، جاي حيرت، آن هم حيرتي مبهوت کننده است.
تعجب که بازخورد برخي احزاب نسبت به چنين رويدادي، بازخوردي مناسب «خورد» نبود و آن نگراني اي که بايد برمي انگيخت! نينگيخت هرچند انصافا برخي احزاب هم، محترمانه ترين، اما مناسب ترين باز خورد را بروز دادند، از جمله دبير کل حزب مردم سالا ري که رئيس جمهور محترم را به مناظره دعوت کرد. از ساير احزاب و شخصيت هاي دلسوز به نظام، انقلا ب، امام (ره) و رهبري انتظار است به تبيين عميق و پيش بيني نتايج چنين نگرش هائي اهتمام ورزند، به قول حافظ
طبيب عشق، مسيحا دم است و، مشفق، ليک چو «درد» در تو نبيند، که را «دوا» بکند؟!
يا به قول استاد ابوالقاسم حسينجاني در مجموعه «جرات تازگي»: هرجا که درد درخوري را نتوانيم در يافت کرد، درمان به درد رنجوري را هم هرگز نمي توانيم سراغ گرفت.
آه،ببخشيد درد در من اوج گرفت و ابتداي سخنم از ياد رفت!
رسالت
«شرارت جديد تروريستها» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در ان ميخوانيد:
جنايت تروريستي بقاياي گروهک ريگي در زاهدان که منجر به شهيد و مجروح شدن306 نفر از هموطنانمان شد، ايران را يک پارچه عزادار کرد. قربانيان اين حادثه دهشت انگيز که براي خواندن دعاي کميل در شب ميلاد ابالفضل العباس(ع) به مسجد جامع شهر زاهدان رفته بودند هيچ يک نظامي نبودند و در بين آنان زنان و کودکان کم سن و سال نيز به چشم مي خورد. اين اقدام ددمنشانه بار ديگر نقاب از چهره سفاک تروريسم و محرکان و مسببان اصلي آن در آن سوي مرزها برداشت و قلب ميليون ها ايراني را عزادار کرد. در بررسي صورت ظاهري و زير پوستي اين جنايت وحشيانه شايسته است نسبت به چند نکته امعان نظر نمود.
1 - در نقشه جغرافياي پراکندگي عمليات تروريستي در جهان، جمهوري اسلامي ايران در زمره يکي از اصلي ترين قربانيان تروريسم قرار دارد. در اين نقشه پاکستان، افغانستان و عراق به عنوان کانون هاي مولد تروريسم در خاورميانه بسيار پر رنگ تر از ايران مشخص شده اند.
موضوع اساسي در تروريسم “اعمال خشونت” آشکار است که با شيوه هاي غيرقانوني و براي دستيابي به هدفهاي سياسي صورت مي گيرد. هدف از اعمال تروريستي ايجاد اغتشاش در نظم عمومي و تخريب ساختارهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي است. در واقع کشتار و اعمال خشونت بدون در نظر گرفتن تمايز افراد در حيطه تروريسم قرار مي گيرد.
پديده شوم تروريسم در منطقه خاورميانه همزاد ميليتاريسم و لشگرکشي ايالات متحده آمريکا به عراق و افغانستان پس از حوادث يازدهم سپتامبر است. در گزارشي که جرج تنت رئيس اسبق سازمان سيا در24 فوريه 2004 به کميسيون اطلاعات سنا ارائه کرد، نکات جالبي در همين زمينه به چشم مي خورد.
الف- حمله آمريکا به افغانستان و بيرون کردن طالبان از آن کشور و به دنبال آن پراکنده شدن سازمان القاعده موجب شده است که گروه هاي بي شماري به شکل مستقل و خودکفا در ساير نقاط جهان و بخصوص در کشورهاي اسلامي با رهبري معنوي القاعده به وجود آيند.
ب- تشکل هاي تازه تاسيس با انگيزه هاي بسيار قوي و به شکل بسيار انتقام جويانه به ميدان آمده اند و کشورهاي اشغال شده زمينه مناسبي را براي آنها بعد از حمله آمريکا فراهم آورده است.
ج- وارد ساختن ضربه به رهبري القاعده و مخصوصا بن لادن موجب شده رهبري هاي جديد در راس تشکلهاي پراکنده به وجود آيد و...
حادثه تروريستي پنج شنبه شب زاهدان که موجب تالم عمومي ملت ايران شد مصداق اقدامات سبعانه يکي از همين گروههايي است که بر اثر لشگرکشي آمريکايي ها به منطقه خاورميانه وحمايت هاي بي شائبه آنها به وجود آمده اند. در واقع هر چند هيلاري کلينتون بلافاصله انفجارهاي زاهدان را محکوم کرد اما مسئوليت اصلي اين دست حوادث تروريستي به طور مستقيم متوجه دولت آمريکاست و جمهوري اسلامي حق شکايت در مجامع بين المللي را براي خود محفوظ مي داند. سازمان هاي جاسوسي در آمريکا و برخي از کشورهاي منطقه طي چند سال اخير هزينه زيادي براي تخمگذاري تروريسم و فتنه در بستر اختلافات فرقه اي و مذهبي با تحريک ايادي مزدور و سرسپرده صورت داده اند که مسلما تاوان اين اشتباه خطرناک خود را بايد بپردازند.
تهران امروز
«شناخت حاميان ترور»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حسامالدين كاوه است كه در آن ميخوانيد:
در پي انفجار انتحاري در مسجد جامع زاهدان و در مراسم جشن ميلاد حضرت سيدالشهدا(ع) و حضرت ابوالفضلالعباس(ع) دهها نفر شهيد و مجروح شدند. اين جنايت هنگامي رخ ميدهد كه سركرده گروهك جندالله، اعدام شده بود و بازماندگان اين گروهك تهديد كرده بودند كه در برابر اعدام سركردهشان دست به مقابلهبهمثل خواهند زد.
در ريشهابي گروهكهاي تروريستي افراطي همچون القاعده، طالبان، جندالله و... بررسيهاي بسياري نشان ميدهد كه نطفه اين گروهكهاي افراطي از سوي سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا (C.I.A) و ساير سازمانهاي اطلاعاتي نظامي ايالاتمتحده و كشورهاي همپيمان آن در منطقه شكل گرفته است.
اكنون اين موضوع واقعيتي غيرقابل انكار است كه گروهكهايي همچون القاعده و طالبان افغانستان با پشتيبانيهاي مالي، تجهيزاتي، ارتباطي و آموزشهاي نيروها توسط كادرهايي قابل اطمينان كه در پايگاههاي سيا (C.I.A) آموزش ديدهاند، شكل گرفته، گسترش يافته و فعاليتهاي خود را آغاز كردهاند.
در وابستگي گروهك جندالله (گروه عبدالمالك ريگي) به گروهكهايي همچون طالبان افغانستان و القاعده ترديدي نيست، اما فراتر از آن گروهك ريگي پيوندهاي بسيار استواري با افسران اطلاعاتي C.I.A مستقر در افغانستان، پاكستان و برخي ديگر از كشورهاي منطقه داشتهاند.
آمريكا در جريان تقابل و تخاصم خود با ايران اسلامي از تمامي امكاناتي كه ميتوانست و ميتواند، بهره گرفته و ميگيرد. در طرحهاي آمريكا ناامنسازي مرزها يكي از پارامترهاي مهم و اساسي است، چرا كه بخش عمدهاي از توان و نيروهاي ايران را صرف مقابله با تهديدهاي بالقوه يا بالفعل در مرزها ميسازد.
توجه به شيوه رفتار تروريستها، نكات مهمي را باز مينماياند. ترور افراد غيرنظامي در جريان جشن ميلاد حضرت سيدالشهدا(ع) بيانگر اراده معطوف به اختلاف و دشمني ميان شيعه و سني نيز هست.
تمام طراحيهاي تروريستي صورت گرفته با هدف نوعي جنگ فرسايشي صورت ميگيرد كه بخشهايي از اتباع جمهوري اسلامي ايران را از بدنه ملت جدا ميسازد.
در واقع اينگونه عمليات تروريستي معطوف به افزايش فشار بر ايران است و نتايج خاصي از آن انتظار ميرود.
وطن امروز
«وحدت مردم بيشتر خواهد شد»عنوان سرمقالهِ روزنامه وطن امروز به قلم پيمان فروزش است كه در آن ميخوانيد:
ابعاد گروهک تروريستي ريگي با دستگيري وي و اعترافاتي که داشت مشخص شده است. هماکنون به طور کاملا آشکار مردم ميدانند که اين گروهک بدون کمک و ياري سرويسهاي اطلاعاتي کشورهاي غربي نظير آمريکا و انگليس و رژيم صهيونيستي هيچ کاري نميتوانست انجام دهد. به همين دليل بايد گفت ، اين اقدامات تروريستي همچنان از بيرون از کشور و توسط سرويسهاي اطلاعاتي غربي هدايت ميشود.
گروهک تروريستي ريگي به دستور ياريدهندگان خارجي خود و مخالفان نظام جمهوري اسلامي با انجام عملياتهاي تروريستي عليه انسانهاي بيگناه منطقه سيستان و بلوچستان قصد دارد با ايجاد نقار و تفرقه ميان مسلمانان و ناامن کردن استان،رابطه مردم با دولتمردان جمهوري اسلامي را دچار خدشه کند و به همين دليل ما بار ديگر شاهد انجام يک عمليات تروريستي وحشيانه مثل تمام دفعات قبل بوديم و نوع تروري که انجام شده و زمان آن که همزمان با برگزاري جشنهاي شعبانيه در منطقه بوده است، نشان ميدهد هدف اصلي از اين عمليات وحشيانه از بين بردن اعتماد و روابط خوب شيعه و سني در منطقه بوده است.
با وجود اينکه تاکنون ما شاهد عملياتهاي گستردهاي براي اختلافافکني در منطقه بودهايم،رشد آگاهيها در مردم منطقه نسبت به اين مسائل باعث شده که تروريستها به اهداف خود در اين زمينه دست پيدا نکنند و خوشبختانه مردم سيستان و بلوچستان نه تنها کوچکترين دورياي نسبت به دولت و نظام جمهورياسلامي
ابعاد گروهک تروريستي ريگي با دستگيري وي و اعترافاتي که داشت مشخص شده است. هماکنون به طور کاملا آشکار مردم ميدانند که اين گروهک بدون کمک و ياري سرويسهاي اطلاعاتي کشورهاي غربي نظير آمريکا و انگليس و رژيم صهيونيستي هيچ کاري نميتوانست انجام دهد. به همين دليل بايد گفت ، اين اقدامات تروريستي همچنان از بيرون از کشور و توسط سرويسهاي اطلاعاتي غربي هدايت ميشود.
گروهک تروريستي ريگي به دستور ياريدهندگان خارجي خود و مخالفان نظام جمهوري اسلامي با انجام عملياتهاي تروريستي عليه انسانهاي بيگناه منطقه سيستان و بلوچستان قصد دارد با ايجاد نقار و تفرقه ميان مسلمانان و ناامن کردن استان،رابطه مردم با دولتمردان جمهوري اسلامي را دچار خدشه کند و به همين دليل ما بار ديگر شاهد انجام يک عمليات تروريستي وحشيانه مثل تمام دفعات قبل بوديم و نوع تروري که انجام شده و زمان آن که همزمان با برگزاري جشنهاي شعبانيه در منطقه بوده است، نشان ميدهد هدف اصلي از اين عمليات وحشيانه از بين بردن اعتماد و روابط خوب شيعه و سني در منطقه بوده است.
با وجود اينکه تاکنون ما شاهد عملياتهاي گستردهاي براي اختلافافکني در منطقه بودهايم،رشد آگاهيها در مردم منطقه نسبت به اين مسائل باعث شده که تروريستها به اهداف خود در اين زمينه دست پيدا نکنند و خوشبختانه مردم سيستان و بلوچستان نه تنها کوچکترين دورياي نسبت به دولت و نظام جمهورياسلامي مشاهده نکردهاند، بلکه بيش از پيش به فکر ايجاد وحدت در جهت استقرار امنيت در منطقه بودهاند و اين وحدت و اعتماد نسبت به نظام جمهوري اسلامي به دليل ريشهداربودن اعتقاداتشان در اينباره است. مردم ما با شنيدن اعترافات عبدالمالک ريگي و ديدن فجايع انسانياي که اين تروريست و شرور منطقه سيستان و بلوچستان به وجود آورده بود، هيچگاه کمک و ياري سرويسهاي اطلاعاتي کشورهاي مختلف به اين فرد و گروهک تروريستي را فراموش نخواهند کرد و هر روز در جهت استحکام روابط و وحدت تلاش خواهند کرد.
جمهوري اسلامي
«تلاش مذبوحانه»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
همزمان با سالروز ميلاد با سعادت حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام و روز پاسدار، دو انفجار در مقابل مسجد جامع زاهدان موجب شهادت دهها نفر از هموطنان و زخمي شدن عدهاي ديگر شد. خبرگزاريها خبر دادند مسئوليت اين انفجارها را عناصري به عهده گرفتهاند كه خود را پيروان شرور معدوم عبدالمالك ريگي ميدانند.
درباره اين انفجارها و مسائل حاشيهاي آن به چند نكته مهم بايد توجه شود.
اول آنكه انتخاب سالروز ميلاد مسعود حضرت امام حسين عليه السلام، كه روز پاسدار نام گرفته، براي اين اقدام جنايتكارانه، نشان ميدهد طراحان اين جنايت از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به دليل اينكه در برابر شرارتها و خيانتهاي آنان ايستاده و توطئههاي آنها را خنثي ميكند خشمگين هستند. پاسداران با اين كار خود به راه امام حسين عليه السلام ميروند و طراحان و عوامل انفجارها در خط يزيد هستند. اين، جنگ حق و باطل است كه از ابتداي خلقت آدم شروع شده و تا ابد ادامه خواهد داشت، اما همواره در اين ميدان گسترده نبرد، پيروزي از آن حق است.
دوم آنكه دست و پا زدنهاي بي حاصل بقاياي شرور معدوم عبدالمالك ريگي بعد از آنكه شريان حياتي اين جريان خائن و مزدور قطع شد، هر چند امري طبيعي است اما بسيار كوتاه و كم رمق خواهد بود. هنگامي كه رگهاي حياتي يك حيوان بريده ميشود، آن موجود ذبح شده در لحظات آخر عمر خود دست و پا ميزند. اين دست و پا زدن، نشانه پايان عمر اوست و نه تنها سودي به حال او ندارد بلكه به همه علامت ميدهد كه به نقطه پايان رسيده است. اين دست و پا زدنها "تلاش مذبوحانه" نام دارد، يعني تقلاي موجودي كه عمرش به پايان رسيده و هرچه تلاش كند نتيجهاي نخواهد گرفت.
سوم آنكه شرور معدوم عبدالمالك ريگي در اعترافاتش بر اين نكته بارها تأكيد كرد كه آمريكا او را تغذيه ميكرد و او با دريافت دستور و كمكهاي مالي و تجهيزاتي از آمريكا اقدام به كشتن افراد بي گناه و ربودن آنها و انفجارها و ساير جنايات ميكرد. بنابر اين، كاملاً طبيعي است كه سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) همچنان پي گير اهداف شوم خود از طريق بقاياي شرور معدوم باشد و شانس خود را با ادامه بودجه و امكانات آزمايش كند.
اما اينهم يك تلاش مذبوحانه است و آمريكا ميداند كه وقتي خود شرور عبدالمالك ريگي نتوانست كاري از پيش ببرد و گرفتار پنجه عدالت شد و در تور اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران گرفتار آمد و اعدام شد، از پس ماندههاي او هيچ كاري برنخواهد آمد. اينكه عليرغم روشن بودن اين واقعيت، باز هم آمريكا به تلاش ناكام خود ادامه ميدهد صرفاً يك نمايش است براي آنكه در عرصه تبليغات بتواند به نوعي خودنمائي كند تا شايد بتواند به افراد و عناصر سرخوردهاي كه روي دستش ماندهاند روحيهاي بدهد و يا خود را از شر آنها خلاص نمايد.
ابتكار
«وصله ناجور بر لباس زيباي سيستان و بلوچستان» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ابتکار است که در آن می خوانید:
آنان زندگي خود را بر اساس محورهاي مشترک مهندسي کردند .حکيمانه دريافتند که با اينهمه مشترکات نبايد به اختلافات جزئي و سلايق متفاوت چنگ انداخت. چراکه در آن صورت دشمن مشترک با هزار خدئه و نيرنگ به ميدان خواهد آمد و راحت تر از هميشه سر از تن اين پيکر جدا ميکند و سرمايههاي مادي و معنوي را به يغما ميبرد و فقر و فلاکت را بر جاي ميگذارد.
تاريخ سيستان حکايت پيکر واحدي است مردمان اين سرزمين به هر زباني که سخن بگويند و در هر لباس که باشند، دلهاشان همراه است و نگاهشان به هم مهربان است. حوادث دلخراش گذشته و حال سيستان گوياي اين است که دشمنان مشترک اقوام ايراني با نقشهاي سيستماتيک به دنبال جدايي اقوام و جنگ قومي و مذهبي ميباشند .
فقر و توسعه نايافتگي و خشکسالي مزيد بر علت شده است . بلوچستان با دارا بودن 1100 کيلومتر مرز خاکي از شرق با پاکستان و افغانستان و 300 کيلومتر مرز آبي از جنوب با درياي عمان و کشورهاي خليج فارس را شامل ميشود.اين استان پهناور هنوز که هنوز است داراي ساختاري به شدت کهنه و عشيرهاي است همه چيز در گرو قبايل و طوايف اصلي اين منطقه است .
در چنين شرايطي است که پديده گروه جند ا... سر بر ميآورد و معجوني از رفتارهاي القاعده، وهابيت وتعصبات عشيرهاي و شعارهاي جاه طلبانه سياسي را به نمايش ميگذرد
القاعده و طالبان که خود مولود دکترين نفاق مذهبي و قومي ميباشند اکنون با استفاده از منطقه معروف به مثلث طلايي،بخشي از اهداف خود را به پيش ميبرند. مثلث طلايي ناحيهاي بياباني است که دور از دسترس دولتهاي ايران، پاکستان و افغانستان قرار دارد مثلث طلايي پس از سقوط طالبان در افغانستان به محل تجمع عرب افغانهاي القاعده تبديل شده و پيوندهاي مذهبي و قومي و عشايري قبايل اين نواحي امکان احتفاي آنان را افزايش داده است اعتراف عبد المالک ريگي سر کرده معدوم گروه جند ا...به بده بستان نيروهاي ريگي و فرقان با ژنرالهاي پاکستاني، آمريکايي و انگليسي حاکي از آن است که دشمنان خارجي با انواع امکانات مالي و نظامي به دنبال استفاده ابزاري از سيستان و بلوچستان براي فشار بر نظام جمهوري اسلامي هستند به گمان آنان سيستان و بلوچستان به پاشنه آشيل امنيتي ايران تبديل شده است و هر گاه آنان در هر نقطهاي از مناطق رويارويي خود با جمهوري اسلامي به مشکل بر ميخورند.
سعي ميکنند آنرا در سيستان و بلوچستان جبران و تلافي نمايند. به هر حال حادثه مسجد جامع زاهدان که به کشته و زخمي شدن صدها نفر از هموطنان عزيز منجر شد زنگ خطر ديگري بود که نشان ميدهد امنيت اين منطقه مسئله پيچيدهاي است و نبايد با تحليلهاي ساده و نسخههاي ابتدايي از کنار آن گذشت .دستگيري و مجازات عبدالمالک و عبدالحميد ريگي گام مهمي بود و باعث خوشحالي مردم آن سرزمين گرديد اما در همان زمان هم هشدارها داده شد که مسئله امنيتي سيستان با مجازات يک نفر به پايان نرسيده است مسايل اين استان ريشههاي عميق اجتماعي،اقتصادي،مذهبي،عشيرهاي و خارجي دارد تکيه بر تک نسخه ها، راهگشا نيست مجموعهاي از عوامل دقيق با مطالبات اجتماعي،سياسي و اقتصادي ميبايست به اجراء گذاشته شود تا اعتماد عمومي جلب گردد و زمينه وصلههاي ناميمون برچيده شود.
سياست روز
«سپاه پاسداران خار چشم دشمنان اسلام» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم علي يوسفپور است كه در آن ميخوانيد:
1- انقلاب اسلامي در سال 57 بگونهاي به پيروزي رسيد كه تنها پشتواني تودههاي عظيم مردم ايران را به همراه داشت و تشكيلات قوي سياسي يا نظامي آن به معني كه درديگر انقلابات وجود داشت . در متن و همراه آن نبود. از طرف ديگر فرماندهان ارشد ارتش شاهنشاهي وابستگي به غرب و رژيم گذشته داشتند كه بعد از پيروزي انقلاب با وجود اينكه بدنه ارتش به انقلاب پيوسته بود اما به علت فرار فرماندهان و دستگيري آنان ارتش در يك حالت ضعف زيادي بود.
كميتههاي مردمي بصورت خودجوش در سراسر كشور بوجود آمدهاند بدون اينكه آموزشهاي لازم را ديده باشند يا افرادي مناسب براي